وقتی شبیه برگ خزان خام می شوم


پامال کوچه های پر از گام می شوم


در کنج شهر خاطره ها می نشینم و


در کوچه ی خیال تو آرام می شوم


حال و هوا برای تپیدن مساعد است


نم نم به سوی قلب تو الهام می شوم


با بارش نگاه سراسر غریب تو


یک آشنای خیس در ابهام می شوم


دل را به یاد خاطره ها گرم می کنم


وقتی شبیه برگ خزان خام می شوم